آی واژه | انوری

جان شیرین و جهان روشنی
جان شیرین و جهان روشنی
در سر کار تو کردم دین و دل
در سر کار تو کردم دین و دل
انده جانست وان در می زنی
انده جانست وان در می زنی
برنیارم سر گرم در سرزنش
برنیارم سر گرم در سرزنش
ساعتی صد بار در پای افکنی
ساعتی صد بار در پای افکنی
تا همی دانی که در کار توام
تا همی دانی که در کار توام
رغم را پیوسته در خون منی
رغم را پیوسته در خون منی
چند گویی خونت اندر گردنت
چند گویی خونت اندر گردنت
بس به سر بیرون مشو گر کردنی
بس به سر بیرون مشو گر کردنی
با منت چندین چه باید کارزار
با منت چندین چه باید کارزار
چون مصاف من ببوسی بشکنی
چون مصاف من ببوسی بشکنی
چون فلک با انوری توسن نگشت
چون فلک با انوری توسن نگشت
مردمی کن درگذر زین توسنی
مردمی کن درگذر زین توسنی